به طرز وحشتناکی این روزها سر کار سرم شلوغه . شب هم جنازه میرسم خونه . دیگه وقت اینترنت بازی برام نمیمونه . احتمالن تا آخر دسامبر برنامهم همینجور باشه . امیدوارم که نمیرم فقط!
خیلی بیهوا ازم میپرسه «چی تو دنیا بیشتر از همه بهت آرامش میده؟»
چشمام رو روی هم میگذارم و بعد از یه مکث دو ثانیهیی میگم «دریا . هیچچیزی تو دنیا به اندازهی دریا به من آرامش نمیده» و همزمان هم دارم توی ذهنم صدای موجهای دریا رو به تصویر میکشم و میرم تو عالم خیال.......
حضرت اشرف ولی چنان بهشون بر میخوره و میرن تو لب که من باید تا نیم ساعت هی قربون صدقهش برم تا یه خورده اخماشون وا بشه و آشتی کنن . در همون حالی که دارم از خنده از واکنش ایشون ریسه میرم هر دوثانیه میپرسم «یعنی تو واقعنی به دریا حسودیت شد؟» و دوباره میزنم زیر خنده و اوشون هی بیشتر اخماشون میره تو هم و با لب و لوچهی آویزون به نشونهی قهر سرشون رو تکون میدن که یعنی آره و من هی در حالی که سعی میکنم جلوی خندهی خودم رو بگیرم هی نازشون رو میکشم تا بالاخره اخماشون وا میشه و لبخند به لباشون میآد.
خداییش اول اینکه وقتی ازم سوال کرد اصلن به ذهنم نرسید که دلش میخواد چه جوابی بهش بدم . بعدش هم باورم نمیشد که این همه واکنشش اکستریم باشه واسه جوابی که بهش دادم و تا این حد حسودیش بشه . هر چند ته دلم حسابی قیلیویلی رفت بابت این حسودی نابههنگام
پ.ن. انگار از جنس قدیمه چشم تو......
ذهنم قفل کرده . نیم ساعته نشستم زل زدم به این صفحه . نه فارسی میتونم بنویسم نه انگلیسی . حالا کی و کجا و چهگونه و چهطور قراره منفجر بشه و بریزه بیرون دیگه خدا میدونه.......
حالم دوباره بده . دارم دیوونه میشم باز . دارم بالا میآرم . بالا میآرم . بالا میآرم . بالا............
گم شدهام . جایی میان انبوه داستانهای نیمه نوشته و کتابهای ناتمام و فیلمهای نادیده و نصفه دیده . جایی میان غزلهای سعدی و شعرهای فروغ و شاملو . و جایی میان همهی ترانهها .
گم شدهام . جایی میان پشت میز کار و تختخواب و آشپزخانه و توالت . جایی میان راه خانه تا اداره و بیمارستان و هزار و یک ادارهی دولتی که برای هزار و یک کوفت و درد و زهرمار باید هی دنبالشان بدوی .
گم شدهام . یا شاید هم عمدن خودم را جا گذاشتم که گم شوم . نمیدانم . فقط این گمشدگی را دوست ندارم . بیزحمت . خواهش میکنم . یکی من را برایم پیدا کند لطفن!
اجرتان با هر چیزی که بهش اعتقاد دارید . حتا به بیاعتقادی شما و خودم!
بعد فکر کن با این حالت سرما هم بخوری و هی مجبور باشی سرفههای شدید ناجور هم بکنی .
پ.ن. برای محسن و حمید و وحید -
از کسی نمیپرسند چه هنگام میتواند خدا نگهدار بگوید
از خویشتنش نمیپرسند
از عادات انسانیاش نمیپرسند
زمانی به ناگاه باید با آن رو در روی درآید
تاب آرد
بپذیرد
وداع را
درد مرگ را
فرو ریختن را
تا دیگر باره بتواند که برخیزد.......
Chantix یک نوع داروی ترک سیگار هست که تبلیغش رو دو سه روز پیش تو تلویزیون دیدم . اینجا برای هر دارویی که تبلیغ میشه باید همهی عوارض جانبی دارو هم حتمن گفته بشه . وقتی که تبلیغ تموم شد رفتم رو تراس یه سیگار روشن کردم و به این فکر کردم که این همه عوارض جانبی وحشتناک این دارو آیا ارزش ترک کردن سیگار رو داره آیا؟/embed>
- حالت تهوع
- استفراغ
- یبوست
- باد نفخ(!)
- بد خواب شدن و کابوس دیدن(!)
تغییر رفتار شامل خشونت . آشفتگی . افسردگی . فکر به خودکشی و یا اقدام به خودکشی . اضطراب . ترس و هراس . پرخاشگری . خشم . دیوانگی . احساسات غیر عادی . توهم . جنون . سوء ضن . دستپاچگی و گیجی . این علایم در بعضی از افراد به محض شروع مصرف دارو و در برخی پس از چند هفته بروز میکنن . به محض بروز هر کدوم از این علایم باید دارو رو درجا قطع کرد و پزشک معالج رو در جریان گذاشت . همچنین قبل از شروع دارو پزشک باید تاریخچهی کامل هر گونه افسردگی در فرد رو بدونه چون افسردگی در زمان مصرف این دارو شدت پیدا میکنه(!)
ناراحتیهای پوستی که در بعضی موارد خطر مرگ دارن شامل
- جوشهای پوستی
- تورم و آماس
- قرمز شدن پوست
- پوسته پوسته شدن به حالت پوست انداختن
حساسیت و آلرژی شامل
- تورم صورت
- تورم زبان و دهان
- تورم گلو تا جایی که نفس کشیدن ممکنه مختل بشه
اگر مصرف کننده دچار جوش پوستی همراه با پوسته پوسته شدن پوست و یا تاولهای دهانی بشه دارو باید درجا قطع بشه و پزشک معالج رو در جریان گذاشت
چه فردی نباید Chantix مصرف کنه
-سابقهی افسردگی و یا بیماری روحی
-حملهی کمبود نیکوتین در اقدامات قبلی برای ترک سیگار که شامل بیحالی . آشفتگی و یا آسیبدیدگی شدید روحی مثل افسردگی میشه
- سابقهی ناراحتیهای کلیوی . پزشک میتونه دارو رو با دوز خیلی پایین تجویز کنه
- دوران بارداری و یا اگر فرد تصمیم به بارداری داره . اثرات دارو بر جنین معلوم نیست(!!)
- دوران شیر دهی . اثرات دارو بر نوزادانی که از شیر مادر تغذیه میکنن معلوم نیست(!!)
- کسانی که انسولین میزنن یا آسم دارن یا از رقیق کنندههای خون استفاده میکنن
همچنین ترجیحن از رانندگی و کار با هرگونه ماشین آلات باید پرهیز کرد تا زمانی که معلوم بشه عوارض جانبی این دارو بر مصرف کننده چی هست دقیقن!
حالا با این اوصافی که ذکرش رفت . آیا شما حاضرین بپرین وسط این حوض نقره؟ به خدا سیگار کشیدن عوارض کمتری داره از این داروی ترک سیگار . من که به شخصه ترجیح میدم اگر قراره بمیرم با سیگار بمیرم تا با این داروی وحشتناک!
پ.ن. در همین رابطه این پست عوارض جانبی گیلاسی رو هم بخونین بد نیست....
یکی به اسم ساناز برام نوشته:
سلام دوست عزیز فکر میکنم شما هم توی دانلود از رپید شیر و هات فایل مشکل دارید یا مجبورید اکانت بخرید اما بهتره دست نگه داری با استفاده از این سایت می تویند هرفایلی رو که خواستید از رپیدشیر دانلود کنید
بعدش من موندم فکری . این وبلاگ کللن یک هفته هم نیست که راه اندازی شده و سر و تهش رو بزنی این چاهارمین پستش هست . اون وقت من شدیدن حس فضولیم زده بالا که ایشون از کجا به این نتیجه رسیدن که من برای دانلود و یا آپلود چیزی مشکل دارم با رپیدشر و غیره و ذالک! یعنی هر متن بیمعنی رو تو هر وبلاگی که دستشون برسه میگذارن و تازه فکر میکنن که خیلی هم شاهکار کردن . خداییش نوبر هستن همهشون واللا....
خب . زندگی خوب است و من هم مشغول کارم و سرم شلوغ است و همینها دیگر . دارم یواش یواش عادت میکنم به اینجا . البته هنوز کللی باید باهاش ور بروم تا لمش به دستم بیاید . ولی فعلنهاش که بدک نیست . خوش هم میگذرد تازه . حالم هم خوب است چشم نزنم اگر خودم را و شما هم چشم نزنید من را به همچنین البته . از این هجرت اجباری خوشحالم اما . مدتها بود که دست و دلم به نوشتن درست و حسابی در خانهی قبلی نمیرفت . باشد که این خانهی جدید هی تند و تند رستگار شود با آپدیتهای درست و درمان روزانه!