به طرز وحشت‌ناکی این روزها سر کار سرم شلوغه . شب هم جنازه می‌رسم خونه . دیگه وقت اینترنت بازی برام نمی‌مونه . احتمالن تا آخر دسامبر برنامه‌م همین‌جور باشه . امیدوارم که نمیرم فقط!

نظرات 6 + ارسال نظر
کیامهر سه‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:36 ب.ظ

قالب وبلاگت به هم ریخته مهسا
این دسامبر که گفتی یعنی کی ؟

واللا من الان که هر چی نگاه می‌کنم قالبم رو به هم نریخته . شاید ایراد از همون چشم بصیرت باشه . جیره‌ی بعدی رو بفرستم بیاد؟

کرگدن چهارشنبه 26 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 02:28 ق.ظ

ولی من مطمئنم که تو ( یه روز ) می میری !!

از کرامات شیخ ما دارد / برف را دید و گفت می‌بارد

کرگدن پنج‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 03:22 ق.ظ

از کرامات شیخ ما چیز است
یکنفر را بدید گفت او هیز است !

کرگدن پنج‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 03:23 ق.ظ

از کرامات شیخ ما چه عجب
روغن روی آش او یه وجب !

کرگدن پنج‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 03:25 ق.ظ

از کرامات شیخ ما که گنده بک است
اینکه صورتش متخلخل ، کِرِمش ببک است !

ببین دو ساعته دارم می‌خندم هااااااااا . کرم ببک رو اصلن یادم رفته بود!!!!!!!!!!!!!!!!

من و من جمعه 28 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:06 ب.ظ

نه خسته خانوم!

مرسی من و من جان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد