Just Feeling Miserable و دیگر هیچ......

 

Just Feeling Miserable کللن الان .  

 

کتاب جمهوری افلاطون سه روزه الان رو میزه و من حوصله‌ی این که لاش رو باز کنم و بخونمش رو ندارم به هیچ وجهی .  

 

دلم واسه حضرت اشرف کباب می‌خواد بس که این دو روزه هی من نق زدم و اون طفلکی با همه‌ی خستگیش هی لی‌لی به لالام گذاشت .  

 

 

کللن الان تو مود غرغرم . چیه؟ حرفی‌یه؟! 

 

 

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
بابای آرتاخان سه‌شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:42 ب.ظ http://artakhan.blogfa.com

می خوای من کتاب رو بخونم واسه ت تعریف کنم . بعد هم یه دو پرس کباب از ؛ ورکا ؛‌برات بگیرم بفرستم ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد