دنیای این روزهای من (۲)

 

بی‌هوده انتظار تو را دارم
دانم دگر تو بازنخواهی گشت
هر چند این‌جا بهشت شاد خدایان است
بی تو برای من
این سرزمین غم‌زده زندان است
در هر غروب
در امتداد شب
من هستم و تمامت تنهایی
با خویشتن نشستن
در خویشتن شکستن........
 

 

 

حمید مصدق / در ره‌گذار باد / آیا چه کس تو را از مهربان شدن با من مایوس می‌کند / قسمت دوازدهم
 

 

نظرات 5 + ارسال نظر
lilita سه‌شنبه 7 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:02 ق.ظ http://lilitaa.blogsky.com/

نشستم خیلی از پستهات رو خوندم. و لذت بردم. اسم وبلاگت هم جالب بود. خوشحالم از آشناییت ژاندارک عزیز. امیدوارم خیلی زود انتظارت هم به سر بیاد و تنهاییت تموم شه همونطور که خودت دلت میخواد

ممنون لیلیتا جان

lilita سه‌شنبه 7 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:06 ق.ظ http://lilitaa.blogsky.com/

عکسهات هم برام نصفه نیمه باز شد بسکه این اینترنت من تراکتوریه. دهههههه

عیبی نداره . می‌تونی بری تو وب‌لاگ ابر چند ضلعی و عکس من رو تو مسابقه‌ی کی وحشت‌ناک‌تره! ببینی

بابای آرتاخان سه‌شنبه 7 دی‌ماه سال 1389 ساعت 04:06 ب.ظ http://artakhan.blogfa.com

سلام . شعر زیبای مصدق هم حال و روز این روزهای منه . چقدر اتفاق جالب و مناسبی بود برخورد با این شعر در اینجا .
یه ترانه نوشتم که تو اون وبلاگمه . اتفاقا همین امروز گذاشتمش تو وبلاگ . . . بی شباهت به این شعر نیست هرچند جایگاه شاعرانش با هم بسیار متفاوته . اگر دوست داشتید اون شعر رو بخونید در وبلاگ دیگر من :
http://arashaminzadeh.blogfa.com

سر می‌زنم حتمن آرش جان . فعلن که درگیر دوقلوهای در راه و مامانشون هستیم با بچه‌ها دسته جمعی حسابی

فندق 70 کیلویی چهارشنبه 8 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:03 ب.ظ http:// Www.mieistorie.blogfa.com

پاکش کن لطفا

مرسی از رمزت فندق جان . حذفش کردم طبق درخواستت

ایران دخت چهارشنبه 22 دی‌ماه سال 1389 ساعت 04:18 ق.ظ http://iran2kht.persianblog.ir

سلام ژاندارک. خوبی. نوشته بودی نمی تونی فکر کنی همسر سابقت بابای بچه ات می شده. منم همچین حسی دارم... دلم گرفت...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد