دنیای این روزهای من (۱)

 

 

  

اینک من آن عمارت از پای‌بست ویرانم 

آیا دوباره باز نخواهی گشت؟ 

نمی‌دانم....... 

 

 

 

 

 

حمید مصدق / در ره‌گذار باد / ای کاش شوکران . شهامت من کو؟ / قسمت ششم 

 

 

 

 

نظرات 4 + ارسال نظر
کرگدن چهارشنبه 10 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:44 ق.ظ

چجوریاس
امروز همه زدن تو خط شعر کوتاه !

و گاهی این مینی‌ژوپ است که تو را بر سر حال می‌آورد

مذاب ها چهارشنبه 10 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 04:29 ق.ظ http://mozabha.blogsky.com

اینک من آن مخروبهء متروکم
مخروبه از شرابی که تو بودی از جامی تهی که در دستم و از دلی که به عشق بستم
مخروبهء متروکم من....
هیچگاه باز نگرد
من با این مستی دلخوش ترم
من با این جام تهی عهد بسته ام
که دیگر لب به هیچ عشقی تر نکنم
من به اولین جرعهء آن شراب ناب دلبسته ام.
(سایه روشن)

شاهین چهارشنبه 10 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 04:34 ق.ظ http://baadeh.persianblog.ir

سلام

با یک شعر برای " اعدام " به روزم :

از تو پناه به خودت

که طناب را آفریدی

بابای آرتاخان پنج‌شنبه 11 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:56 ق.ظ http://artakhan.blogfa.com

زیباست

ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد