خودمان انگشت کردیم در چش و چار خودمان!
دو شب پشت هم همانند آدمیزاد ساعت دوازده شب خوابیدیم . امشب باز خوابمان نمیبرد! البته تلفن بیموقع مامان جانمان و اعصاب خوردی بعدش هم در این بیخوابی ما بیتاثیر نیست . والا ما آن زمانی که رفتیم بخوابیم خیلی هم خوابمان میآمد!
دقیقا می فهمم چی می گی. یک درمان خوب برات سراغ دارم. ماست مو سیر
عزیز دلم ساعت سه و نیم صبح تو داون تاون تورونتو من ماست موسیر از کجا گیر بیارم آخه؟ یه راه حل بگو که قابل اجرا باشه دست کم!
بنده هم این درمان بالا رو خیلی قبول دارم! (البته قبل از ماست موسیر به همراه چیپس مشروب هم باید بخوریدا!...وگرنه ماست موسیر خالی اونقدرا هم خواب آور نیست!...شما که ماشالا اونجا تو فراوونی زندگی میکنید! خب خسیس بازی درنیارید بخورید دیگه!)...
هاااااا . این شد باز یه چیزی . ولی نمیگی نوشیدن این آشامیدنی گوارا ساعت چاهار صبح اون هم تهنایی کمی مشکوک و غم برانگیزه؟ دپرس میشم اون جوری که من بیشتر!
من مشروب بدون ماس موسیرو توصیه می کنم !!!
دلیلش هم اینکه ... اوممم ... هیچی ... همینجوری محض خنده !
این رو هستم عمو جان!
امشب تولد وحیدِ ... بروبچ خونه ما جمعن ...
پیش پای شما رفتم کلی دلستر استوایی و چیپس و کرانچی و ماس موسیر خریدم که دور هم بزنیم و صفا کنیم !
البته همه اینا رو خالی می خوایم بخوریما یه وخ فکر بد نکنی در مورد ما طاهرین و مومنین و مومنات !!!
آره دقیقن جون خودت! منم باورم شد! و اصلن هم فکر بد نکردم!
من ذاتن فکرم منحرفه بعد تو میگی فکر بد نکنم؟! یه چی میگی هااااااا
تولد وحید هم مبارک باشه یه عالمه......
من نفهمیدم چرا انگشت کردی توی چش و چار خودت
اگه برای بی خوابی موثره بگو ما هم(چش و چار ) خودمون رو انگشت کنیم
کاری نداره که کیامهر جان . کافیه خودت رو چشم بزنی که خیلی خوب میخوابی . بعدش دیگه خوابت نمیبره . البته اگه سققت به اندازهی کافی سیاه نیست میتونی از بر و بچههای وبلاگستان کمک بخوای .
بعد هم . باور کن اینسومنیا اصلن چیز جالبی نیستش.....
اینقدر از خوابت زدی و نصف شبی اومدی توی وبلاگ کرگدن از خودت کامنت در کردی ، دیدی به چه شکلی در اومدی ؟
آره واللا . دیدی؟ همهاش زیر سر این کرگدنه!
بعدش هم . نه که تو خیلی بدت اومد؟ تو کامنتدونی حمید که اعتراف کردی که همهش دلت میخواد گولت بزنه اون خانوم شیطونه که!
خب گفتم که نیستی منم خوابم نمیبره که . دیگه آیکون سر تکون دادن نداره آخه
گفتم آدم دوس داره هی گول بخوره.
نگفتم گولم بزن که.
چه علی خواجه چه خواجه علی آلن جان!
در نفس قضیه فرقی نمیکنه از نظر من
به نظرم دیگه خوابیدی
من دیشب تا میومدم بخوابم این عکس وحشتنکات میومد جلوی چشمم
الان من خسته ام و تا اخر امروزهر اتفاق بدی برام بیفته گردن توئه
عیبی نداره . من گردن میگیرم . به شرطی که هر چی مهربان گفت بگی چشم
عکس نامبرده خدمت جناب کرگدن می باشد
ااااااااااااااااوووووووووووووووووووووهههههههههههههه . هیچچی پس دیگه . عمرن من این عکسه رو ببینمش!
عزیز دل برادر گفتم دایی و عمو نداره
نگفتم خاله و عمه که بهت بر می خوره
شما بیا کامنتای مار و ببین
اگه عمو و دایی دیدی خبرم کن
اینا همه عمه و خالن
اهالی کامنتدونی منظورم نبود که . و غیره و ذالکش رو میگفنم
واسه چی اون چشمای خوگشل و ازار می دی؟ بزنم توی سرت؟ جیغ بزنم؟ دهه...مثل این بچه تخس ها انگشت می کنی توی چشت که چی بشه آخه؟
زری دعوام نکن دیگه . دیشب آلن کلللللللی دعوام کرد خودش . تو دیگه دعوام نکن
این زری با رسم شکل و نمودار خله ها !
و شما هم دارین از حسودی میترکین عمو جان که بابایی من که رفیق گرمابه و گلستان شماست ایییییییییییییییییین جور قربون صدقهتون نمیره!
فک کن ولی! چی میشد اگه میشد