زن ساده‌ی کاملی که من هرگز نبوده‌ام.....

 

زنگ زده می‌گه ببخشید .
می‌گم بی‌خیال . من دیگه عادت کردم . ولش کن . تموم شد دیگه . ادامه‌ش نده .
می‌گه پس برو بخواب .
می‌گم خوابم نمی‌آد .
می‌گه چه خبر .
می‌گم هیچ‌چی .
سکوت می‌کنه .
من هم .
خداحافظی می‌کنیم در سکوت .  

 

کلمه‌ها تا خود صبح ولی تو سرم رژه می‌رن و فریاد می‌کشن.......... 

 

 

نظرات 3 + ارسال نظر
Arash جمعه 26 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 07:59 ب.ظ

Kisss

چه بد که بلاگ‌اسکای آیکون بوس نداره . وگرنه ما هم به هم‌چنین حضرت اشرف

کرگدن شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:21 ق.ظ

حالم از این قهر و آشتی های مدام و مستدام ! به هم میخوره ...
این کیس و بی ناموسی بازی چیه دیگه آرش را انداخته ؟!

آلن شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:32 ق.ظ

منم از این دیالوگا داشتم. لحظات گندیه. خیلی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد